خردمند
باید بگویم سال نو مبارک. باید برایتان تک تک آرزوی بهروزی و شادی و بهترینها را داشتهباشم. بگذارید به زبان خودم برایتان بگویم:
کاش سال که نو میشود، ریخت و پاشهای واژههامان را سامان دهیم. به قرار قلبمان، آهنگ احساسمان را به هارمونی نگاه و دل و جان صفای تازه بخشیم. کاش امسال تازهتر شویم.
کاش از دخمههای وهمآلود افکارمان پنجرهای رو به روشن ِ همین امروز بزنیم. و کاش اندیشه را تازه تازه ببلعیم. بیایید برای زیست وهستیمان، حیثیت ِ بودن قائل شویم؛ و نه چون مردگان متحرک بر طول زمان ِ زمین جنبندهای بیش نباشیم. کاش سال که نو میشود بر شاخههای کاج احساسمان امید زیباتر از پیش جوانه زند. کاش هر روز تازه شویم.
با بهترین آرزوها
سال نومبارک
و وقتی پایان این نقطهچین چیزی نیست جز سکوت، به من و به احساس تـُرد و شکنندگی قلبم شک نکن؛ که من غرق در اندیشهای ژرف، کنار زادگاه واژگانم گرم نشستهام و کودک احساسم را به زلال نگاه تو غسل حضور میدهم. شیرین است؛ واژه که پرورده میشود، به ادب بر سپیدی کاغذ آنجا که به تدبیر مادر ذهن است مینشیند. و واژهها در زنجیرهای- متحد! و تمام خوشی و شادمانیام این است که این زایچهی احساس من، بارها از نگاه تو میگذرد.
و چه شیرین... اما در سکوت!
Design By : Pars Skin |