سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خردمند


این روزها در فلسفه‌ای عجیب غرقم. به زمان می‌نگرم که از من و ما می‌گذرد. به خودم می‌اندیشم و تمام آدم‌ها که تنهاییم. و به این واژه "تنهایی" که دور از یای خود همیشه "تنها"ست. بد نیست بگویم که آدمی هم بدون "یای" خود آدم ِ تنها می‌شود. آدم هم مادامی که تنها باشد چیز زیادی ازش در نمی‌آید. اما... اما وقتی به آدم، "آدمی" می‌گوییم که در میان هم‌نوعان خود است. یک گونه است؛ یک نوع است؛ او را از یک دسته به حساب می‌آوریم و برای آن نوع و گونه و دسته شاخصه و خصیصه قایل می‌شویم. نمی‌دانم که تو دوست داری آدم ِ خالی باشی یا از آدمی باشی. اما هر چه باشی، باز هم زمان از تو می‌گذرد. و بخواهی یا نخواهی همین است؛ و تو همیشه درک کرده‌ای که در کلونی ِ شلوغی‌ها هم – در گذر زمان- تنهایی.


نوشته شده در جمعه 89/1/13ساعت 12:14 عصر توسط زهرا حکیم آرا نظرات ( ) |

Design By : Pars Skin