خردمند
تقدیم به تو که از دور دستها حس شبانهام را میپایی:
گرد جهانی چنین گردیدیم و از مافیهای آن دلبری ما را شد که ما را از
غیر او بیزاریست و از نادیدنش ملالت!
جان من و جان تو گویی که یکی بودست
سوگند بدین یک جان کز غیر تو بیزارم
رفتم در درویشی گفتا که خدا یارت
گویی ز دعای او شد چون تو شهی یارم
نوشته شده در چهارشنبه 88/11/7ساعت
11:47 عصر توسط زهرا حکیم آرا نظرات ( ) |
Design By : Pars Skin |