خردمند
بابام راست میگه. میگه: اگه خدای عالم دو تا چشم قابل بستن به آدم نمیداد، چقدر سخت میشد!
انگاردیگه باید چشم رو به روی خیلی چیزا بست. دیگه باید گاهی دیدنیها رو فراموش کرد و نادیدینیها رو دید.
دیگه باید فهمید که نه تو جمال یوسفی و نه تو صوت داوودی، نمیشه سراغ حس اهوررایی رو گرفت.
دیگه دل به دریا زدن و پارو نزدن معنی نداره! تو کارزار من و موج و باد و طوفان، این منم که باید تا ته زورِ بازو، پارو بزنم.
این تو بمیری دیگه از اون تو بمیریها نیست. باید تا ته خط پارو زد. تا کی اسیر باد و هر چه بادا باد؟
آره! دیگه بستم این چشم رو که دلم از این همه بیانصافی دنیا ترکید!
نوشته شده در جمعه 87/11/4ساعت
10:44 عصر توسط زهرا حکیم آرا نظرات ( ) |
Design By : Pars Skin |