خردمند
دلم به حال انسانیتی که گاه گاه گم میشود میسوزد. دلم از نبودنهای تکراری یک غایب در تپش است. چقدر این روزها درونم شور و دشتی میزنند. دلم بالا و پایین میشود، قلبم چشمانم را به سایهها حواله میدهد. سایهها در هم و بر هم میشوند، حتی سایه انسانیت را گم میکنم. دلم به حال خودم میسوزد؛ و چیزی در عمق وجودم صدا میکند: "اینجایم!"
نوشته شده در سه شنبه 90/10/6ساعت
10:18 عصر توسط زهرا حکیم آرا نظرات ( ) |
Design By : Pars Skin |