خردمند
این شبها روی و موی و بوی تو، ماه را آواره آیینه رود کرده و نمیدانی چه بلوایی در آسمان برپاست، و این پایین باد میوزد و موجی به جان رود میاندازد و ماه بیتاب سکون یک تصویر میماند. همه چیز آرام است؛ و روح من در سکوت آیینهها به تماشای هزاران هزار تصویرمینشیند و، غرق خود و روزگار، به یمن حُرم عشق، هر لحظه تسبیح میاندازد و به اندازه هر دانه- عشق، آرامش و زندگی- میآموزد. این شبها، تو هستی، من هستم، حریر نرم نگاهت هست، واژهها به عشق تو بر کاغذم مینشینند و گاه اگر زلال چشمم جاری میشود، شوق بودن است و ماندن. این شبها ...
خوبیم، شکر خدا!
نوشته شده در چهارشنبه 90/8/25ساعت
9:42 عصر توسط زهرا حکیم آرا نظرات ( ) |
Design By : Pars Skin |